Thursday, June 16, 2011

تونس و مصر و یمن و سوریه و ... هفت شهر عشق را گشتند ، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

تظاهرات با تعیین وقت قبلی !
منتظر بیانیه صادر کردن شورای هماهنگی راه سبز امیدی ماندن که هنوز نه می دانیم کیستند و نه می دانیم چه می گویند !
دل خوش کردن به حرکت های تعداد معدودی جوان دانشجوی نا امید که از اینجا مانده و از آنجا رانده اند !
براستی ما را چه می شود ؟ ادعایمان گوش فلک را کر کرده است ! آیا براستی ما این را می خواستیم :
تعطیلات نباشد ! شمال نرویم ! هوا خوب نباشد و ... بقول معروف ابر و باد مه و خورشید فلک در کار آیند تا ما به جنگ دیکتاتوری برویم که ما را از هستی ساقط کرده است ، مرده هایمان را می دزدد ، اجازه تشییع جنازه بهمان نمی دهد ، زندانی و شکنجه مان می کند و مورد تجاوز قرارمان می دهد ، به نوامیس مان در روز روشن تعدی و دست درازی می کند ! به گدایی و دریوزگی انداخته مان ، آنهم دقیقاً زمانی که می دانیم تعداد ما ده ها و صدها و بلکه هزارها برابر بیش از عمله و مزدوران و چاقوکشان اوست !
با رژیم در خیمه شب بازی های مذهبی مسخره اش همداستان می شویم و هنوز هم گوش به باصطلاح مراجع داریم ، مراجعی که می دانیم هستی شان در طول تاریخ همیشه در گرو ناآگاهی و حماقت و دنباله روی ما بوده و است !
می دانم تلخ است اما جنبش لوکس سبز حالا حالا حالاها کار دارد و متأسفانه باید هر روز شاهد پیروزی دیگرانی باشد که راه او را پیش گرفته اند و بمانند شاگردانی می مانند که از استاد سر شده اند .
سخن از نا امیدی نه که از سر درد است !
درد دلی بود با همه دوستان ...

No comments:

Post a Comment